چه کیفی دارد کسی باشد
که وقتی نام کوچکت را از ته دل صدا میکند
لبخندی روی لبانت نقش ببندد
و تو ارام بگویی: جانم؟!
به گمانم اینطور که باشد تو حتی عاشق نامت میشوی
که از طرز صدا کردنش بفهمی
اسمت که هیچ حتی وجودت مالکیتش به اشتراک گذاشته شده
بین تو و اوی زندگیت
چه لذتی دارد صدایی مدام نامت را تکرار کند
و تا تو جانم بگویی
بگوید: امان از حواس پرتی یادم رفت چه میخواستم بگویم
دوباره نامت را تکرار کند
و تو بدانی این بار هم
به شوق شنیدن جانم از زبانت صدایت کرده!!
همیشه ابراز علاقه با گفتن
جانم.عزیزم.عشقم.نفسم نیست
گاهی تمامی شیرینی یک حس
در گفتن نام ان هم با "میم" مالکیت
خلاصه میشود..
تو هیچ میددانی با همین ساده گی های کوچک
اما دوست داشتنی
میشود خوشبخت بود و زندگی کرد؟!
+
تاریخ | چهارشنبه 94/2/16ساعت | 10:12 عصر نویسنده | عسل
|
نظر
آرزو میکنم
آرزویت میکنم
آمدنت را
بودنت را ... حضورت را
دیدن قدمهایت که به سویم می آیند ،
دیدن لبخندی که بروی لبانت نقش بسته را
آرزو میکنم ...
تو چشم هایت را ببند...
من برایت آرزو میکنم .
دست به سینه برایت آرزو میکنم ...
خیالت تخت ،
برایت بهترینهایت را آرزو میکنم ...
تو چشمانت را ببند...
من رسیدن به آرزوهایت را ، آرزو می کنم ...
رسیدن به بهترین آرزوهایت را ،
حتی اگر من جزئی از آرزوهایت نباشم ...
" خیالت تخت "
من" دوستت دارم "
برای کسی که دوستش دارم بهترینهایش را آرزو میکنم ...
......
بهترینم ،
در کنار بهترینهایت
بهترین باش ...
+
تاریخ | یکشنبه 94/2/6ساعت | 9:18 عصر نویسنده | عسل
|
نظر