روزهای رفته ی سال را ورق میزنم .......
چه خاطراتی که زنده نمیشوند.......
چه روزهاکه دلم میخواست تا ابد تمام نشوند
وچه روزهاکه هر ثانیه اش یک سال زمان میبرد.......
چه فکرها که آرامم کرد و چه فکرها که روحم را ذره ذره فرسود.......
چه لبخندهاکه بی اختیار برلبانم نقش بست و چه اشک هاکه بی اراده از چشمانم سرازیر شد......
چه آدم هاکه دلم راگرم کردند و چه آدم ها که دلم را شکستند......
چه چیزهاکه فکرش را هم نمیکردم وشد و چه چیزهاکه فکرم را پرکردو نشد.......
چه آدم هاکه شناختم و چه آدم هاکه فهمیدم هیچگاه نمیشناختمشان.......
وچه.......
و سهم یک سال دیگر هم یادش بخیر میشود.......
کاش ارمغان روزهایی که گذشت آرامشی باشد از جنس خدا......
آرامشی که هیچگاه تمام نشود......
+
تاریخ | جمعه 93/12/29ساعت | 4:46 صبح نویسنده | عسل
|
نظر
روزهای عجیبی را میگذرانم
روزهایی که دلم میخواهد ساعتها پشت پنجره بنشینم ،
خیابان را نگاه کنم ، بدون اینکه انتظار کوچکترین اتفاقی را داشته باشم
دلم سکوت میخواهد ، سکوت محض ، مثل وقتی که به اعماق آب میروی،
مثل غرق شدن ، همه چیز تاریک و تاریک تر میشود ، ساکت و ساکت تر
دلم حتی نوشتن هم نمیخواهد ، وقتی چیزی برای فکر کردن نداری، چیزی هم برای نوشتن نداری
نمیخواهم بخوابم. کابوسهای شبانه ، جز ترس از شب ، ترس از خواب، ترس از بالشم ،
چیزی برای من به همراه ندارند.پشت پلکهای بیداری ، هیچ حادثهای در کمین نیست
دلم آغوش نمیخواهد ، آغوشهای دروغین ، آغوشهای موقتی ،
آغوشهای خیالی.فکر کردن به آغوش کسی که نیست ،
یعنی خیانت به احساس ، یعنی دروغ گویی به غرایز انسانی
آیینهها را نمی خواهم.درگیر خودت که باشی،
هیچ چیزی تو را یادِ خودت نمیاندازد. غریبهها دیدن ندارند
روزهای عجیبی است
در حجمِ بی انتهایِ تنهاییهایم ، میخواهم هنوز تنهاتر از این باشم .
کسی که در من رخنه کرده ، باید مرا ترک کند ، تا با خیال راحت بنشینم
پشت پنجره و در سکوت خیابان را ببینم و به هیچ چیزی فکر نکنم.
به هیچ چیز جز اتفاقهایی که قرار نیست بیفتند
+
تاریخ | شنبه 93/12/23ساعت | 3:33 صبح نویسنده | عسل
|
نظر
گاهی وقت ها نوشتنت نمی آید،
قدم زدن را هم دوست نداری،
چای هم برایت بی مزه شده،
از سیگار کشیدن می ترسی،
از حرف زدن با دیگران حالت به هم می خورد،
حتی اعصابت هم خورد نیست…
خسته نیستی…
دل زده نیستی،
اما تا دلت بخواهد غم داری!
شاید الکی…
بعضی وقت ها…
حالتان مثل همیشه ی من است!
+
تاریخ | دوشنبه 93/12/4ساعت | 3:59 صبح نویسنده | عسل
|
نظر