چقدر سخته تظاهر به ایستادگی کردن
حس مترسکی رو دارم که درونش از کاه پر شده
اما ایستاده .. روی یک پا...
مقاوم اما تهی... صبور اما نا امید..
خداااااااااااااااایا صدای منو داری؟؟؟؟؟؟
+
تاریخ | پنج شنبه 93/4/12ساعت | 4:19 عصر نویسنده | عسل
|
نظر
امروزم مثه روزای دیگه کلی گریه کردم....
گفتم کاش یه نفر فقط یه نفر حرف دل منو میخوند
این همه حرف که توی دل لامصبم چیدمو هرروز داره پدره منو در میاره.
از درد و غصه و....زبونم لاله....اما دلم خیلی تو خودش حرف میزنه...
حرفایی که حق بامنه اما هیچ وقت نمیتونم به زبون بیارمشون....
دلم خیلی گرفته....خدایا دردمو میدونی....چرا....؟
+
تاریخ | پنج شنبه 93/4/12ساعت | 3:48 عصر نویسنده | عسل
|
نظر
هرزگی مختص به تن فروشی نیست
ربطی به جنسیت هم نداره
همین که از اعتماد کسی سوء استفاده کنی …هرزه ای
همین که به دروغ بگی دوستت دارم …هرزه ای
همین که خیانت کنی …هرزه ای
همین که رفاقتت به خاطر پول بفروشی …هرزه ای ا
اگه میخوای تن فروشی بکنی صاحب اختیار بدنتی
اما هرزگی نکن چون از احساس و آبروی و غرور دیگران باید مایه بذاری.....!
+
تاریخ | پنج شنبه 93/4/12ساعت | 3:40 عصر نویسنده | عسل
|
نظر
خدایا بخدا دلم گرفته
دلم گرفته از این که می خواهم بخندم
اما نمی توانم
دلم گرفته از این قلم هم مرا یاری نمی کند
قلمی که با ریختن اشکهایم
دیگر تاب و توان نوشتن را ندارد
خدایا به خدا دلم گرفته
راحتم کن خدایا..
+
تاریخ | جمعه 93/4/6ساعت | 2:52 صبح نویسنده | عسل
|
نظر
نذر کرده ام یک روزی که خوشحال تر بودم
بیایم و بنویسم که:
زندگی را باید با لذت خورد
که ضربه های روی سر را باید ارام بوسید
و بعد لبخند زد و دوباره با شوق راه افتاد
یک روزی که خوشحال تر بودم
می ایم و مینویسم که
"این نیز بگذرد"
مثل همیشه که همه چیز گذشته است و
اب از اسیاب و طبل طوفان از نوا افتاده است
یک روزی که خوشحال تر بودم
یک نقاشی رو پاییز میگذارم
که یادم بیاید که زمستان تنها فصل زندگی نیست
زندگی پاییز هم میشود
رنگارنگ ..از همه رنگ..بخرو ببر..
یک روزی که خوشحال تر بودم
نذرم را ادا میکنم
تا روزهایی مثل حالا
که خستگی و ناتوانی
لای دست و پایم پیچیده است
بخوانمشان و یادم بیاید که
هیچ بهارو پاییزی بی زمستان مزه نمی دهد
وهیچ اسیاب ارامی بی طوفان...
+
تاریخ | یکشنبه 93/4/1ساعت | 6:6 عصر نویسنده | عسل
|
نظر