سفارش تبلیغ
صبا ویژن

رسما اعلام میکنم کم آوردم...

بدم میاد از دنیا و آدامای ِ دو رویی که داره.

همیشه هم این دو رویی ها نصیب من میشه!

بدم میاد از دشمنایِ به ظاهر دوست واین رفیقایی که یک به یک خنجر به دست از پیشم می روند...

 

تمام روز میخندم....

          تمام شب یکی دیگه م....

                        من از حالم به این مردم ، دروغای ِ بدی میگم....


+ تاریخ | سه شنبه 94/3/12ساعت | 9:1 عصر نویسنده | عسل | نظر

نمی دونم چرا روز به روز خطای ِ دید مردم بیشتر میشه.

چرا اینقدر بد قضاوت میکنن در موردت ،وقتی هیچی نمیدونن.

چرا از خوبی و محبت ، بدی رو برداشت میکنن.با محبت ،گستاخ تر میشن.

چرا بعضیا تا بی نهایت بی لیاقتن؟!

دنیای ِ مزخرفی رو ساختیم واسه خودمون، ما آدما...


+ تاریخ | سه شنبه 94/3/12ساعت | 8:58 عصر نویسنده | عسل | نظر

رها جان! باید به تو میگفتیم: «میخواهی چگونه باشی؟»

اما آموختیم: «اینگونه باید باشی…».

باید به تو میگفتیم: «زندگی سرشار از شادی و غم است»

اما آموختیم: «زندگی سرشار از زشت و زیبا است».

باید به تو میگفتیم: «زندگی کن»

اما آموختیم که: «قضاوت کن».

و چنین بود که تو، به جای آنکه وارد «بازی» شوی، «قاضی» شدی.

 

زندگی یک نمایشنامه بزرگ است و تو باید بازیگر آن باشی.  اما اگر نبودی، به جای نقد دیگران، به تماشای بازی آنها بنشین. چرا که «نقد» کار کسانی است که «استعداد عمل» ندارند. نمیگویم هیچ نگو. حرفهایت را بزن. نظراتت را بگو. اما به خاطر داشته باش که «احساست» را میگویی و فقط همین. میتوانی بگویی «حسم به تو خوب است یا حسم به تو بد شده». اما هرگز نباید بگویی: «تو خوب هستی یا تو بدی».

رها جان.

حرفهای شازده کوچولو یادت باشد: «آنچه اصل است از دیده پنهان است».

ظاهربین نباش و به خاطر بسپار که چه بسیار کتابهای مقدس که در دستان نامقدس، بیشتر از «شیشه ی شراب» در دستان «مرد سرمست» بشر را به مرگ و تباهی کشانده اند.

 

بترس از قضاوت و هزینه های آن.

بر قضاوت هایت اصرار نکن. چرا که شکستهای بزرگ تو، بیش از آنکه حاصل «انجام» یک «رفتار» باشد، حاصل «تکرار» یک «قضاوت» اشتباه خواهد بود.

فرصت زندگی بسیار محدودتر از آن است که صرف «شنیدن قضاوت دیگران» کنی

و بسی بسیار محدودتر از آنکه «به قضاوت کردن دیگران بنشینی».

به خاطر بسپار که قضاوت هر کس  در مورد دیگران، پیش از آنکه معرف «دیگران» باشد، بیانگر «شخصیت خود او» است. پس هرگز از قضاوت دیگران در مورد خودت نترس،

تنها بترس از روزی که قاضی دیگران باشی. چرا که زندگی به من آموخت که یا باید «آرام و راضی» باشی یا «خشمگین و قاضی».

باشد که اگر دستی به سوی کسی دراز میکنی، دستی باز برای کمک باشد. چرا که آنکس که انگشت قضاوت به سوی دیگران دراز می کند، قبلاً باید سایر انگشتهای کمک را مشت کرده باشد…

«مشاهده کردن» بدون «قضاوت کردن» آخرین پله تکامل روح است. باشد که تو را بر آخرین پله ببینم…


+ تاریخ | سه شنبه 94/3/12ساعت | 8:54 عصر نویسنده | عسل | نظر

 به چشم های زمین بدهکارم که هنگام دلتنگی ندیدمشان و نگاهم محو آسمان بود .

به چشم های آسمان بدهکارم که وقت شادی زل زدم به چشم های زمین و

 قدمهایم را .. قدمهایت را شمردم. در خیالم..

.

و ب چشم های تو ...

بیشتر از همه بدهکارم ? که وقت دوست داشتن شرم نوشتم..

و وقت دلتنگی،

عشق خواندم .

به چشم های تو بدهکارم که یادم می رود روزهای خوب را رج به رج ببافم به خط چشم هایم ? که

نکند رشته ی دوستی مان  از دست در برود و ...

به چشم های تو از همه بیشتر بدهکارم !

 
» بهترین لحظه برای هر کسی شاید این باشد که بداند دلش را جایی فرستاده که میزبان خوبی دارد . و

بدترین لحظه ...ـ«

 


+ تاریخ | سه شنبه 94/3/12ساعت | 7:12 عصر نویسنده | عسل | نظر

قالب وبلاگ
گالری عکس
دریافت همین آهنگ

قالب وبلاگ

سفارش تبلیغ
صبا ویژن
Time spent here:
کد جاوا در قالبسرا