چه زود میگذرد لحظه هایمان باهم /
دقیقه های خوش و آشناییمان باهم /
تو رفتی و من این را به چشم خود دیدم /
میان فاصله ی ردپایمان باهم /
تمام فکر مرا این سوال پر میکند که آیا /
فرق میکند خدایمان باهم ؟ /
قبول کن پس از آن روز و آخرین دیدار /
کمی عوض شده حال و هوایمان باهم /
برای اینکه بفهمی چه میکشم ای کاش /
عوض شود دو سه ثانیه جایمان باهم .
+
تاریخ | دوشنبه 92/10/9ساعت | 8:31 عصر نویسنده | عسل
|
نظر
هر وقت کم میاورم میگویم اصلا مهم نیس
اما تو که میدانی نبودنت برایم چقد مهم است...!!!
+
تاریخ | دوشنبه 92/10/9ساعت | 8:28 عصر نویسنده | عسل
|
نظر
خدایا ...
غم خوردم به مقدار کافی ...
ممنون ...
میل ندارم دیگر...
میشود یک استکان مرگ برایم بریزی؟
+
تاریخ | دوشنبه 92/10/9ساعت | 8:27 عصر نویسنده | عسل
|
نظر
سلامتی خودم و همه اونایی که خیلی وقته بریــــــــــــدن
دیگه نه ناز میـــــکـشـــــن
نه انتظار میـــــکـشـــــن
نه آه میـــــکـشـــــن
نه درد میـــــکـشـــــن
فقط دست میـــــکـشـــــن از همه چی و
میـــــــــــــــــــــــــــــــــــــرن
+
تاریخ | دوشنبه 92/10/9ساعت | 8:26 عصر نویسنده | عسل
|
نظر
هیچ کس درکــــ نمی کنــد کـه مــــن زندگـی ام را . . . گــم کـرده ام . .
+
تاریخ | دوشنبه 92/10/9ساعت | 8:25 عصر نویسنده | عسل
|
نظر