امروز هم باز فکر " نبودنت سکوت چشم هایم را شکست و من در پس دانه های "اشک" با حسرت تو را جستجو کردم آیا این انصاف است ؟ که پس از این همه "عاشقی" بی تو بودن سهم "دل" من باشد ؟ آیا من هر روز باید اسرار بکنم که به یادم باشی؟
خسته تر از همیشه آرزویم بودن توست ! نه برای خودم ! برای شعر هایم ! که اگر یک روز خواستم از بودن تو بنویسم بدانم بودنت چه رنگیست, چه طعمیست "بی وفا تر" از همیشه ای که دیگر به "خوابم" هم کم می آیی !
میمیرم از این که که شاید به خواب کسی میروی! از تو به که شکایت کنم؟
که ماههاست" جا خوش کرده ای در این خلوتکده ی دلم اما تو را قسم به "عشق" یکبار, فقط یکبار, دوستت دارم را به من در خواب" بگو و "من" بی وفاترین باشم اگر از آن خواب
برخیزم ...
+
تاریخ | پنج شنبه 93/7/24ساعت | 9:37 عصر نویسنده | عسل
|
نظر
|
|
|