امل نیستم...
دل میخواستم از تو نه تن...
تن فروش در شهر زیاد است...
جایی خوانده ام فرق ندارد زن باشی یا مرد...
دل نداده تن بدی فاحشه ای...
+
تاریخ | پنج شنبه 93/2/18ساعت | 2:48 صبح نویسنده | عسل
|
نظر
من هنوز هم گاهی یواشکی خواب تو را میبینم....
یواشکی نگاهت میکنم....
بین خودمان باشد اما....
من هنوز هم دلم برای دوستت دارم های یواشکیمان تنگ شده است....
+
تاریخ | پنج شنبه 93/2/18ساعت | 2:39 صبح نویسنده | عسل
|
نظر
خدایا...
یچیزی میگم ولی دلگیر نشو!
ب خودت قسم دنیات ته نامردیه....
+
تاریخ | پنج شنبه 93/2/18ساعت | 2:35 صبح نویسنده | عسل
|
نظر
نوشته بود تو ذهنت مریضه...
نه رفیق بذار ذهن مریضو برات تعریف کنم:
ذهن مریض اونیه ک ب بهانه جا نبودن تو مترو
خودشو ب زنا میماله...
اونکه وقتی ی دختر کنار خیابون
منتظر تاکسیه بی شرف میره قیمت میپرسه....
اونیه ک تا موی بلوند میبینه بهش انگ فاحشه میزنه...
اونیه ک شیطنت ما دخترارو فاحشگری میدونه...
لبخند ما دخترارو درخاست سکس میدونه...
اونی ک تا ی دختر با ساپورت میبینه ارضا میشه...
ذهن مریض تو ایرانه...
ک مانتو کوتاه براش جذاب تر از ماکسیه....
اینجا بعضی مردا از کمبود همه رو فاحشه میدونن...
الا خواهر مادر خودشونو!!
+
تاریخ | شنبه 93/2/13ساعت | 7:33 عصر نویسنده | عسل
|
نظر
گاهی آنچنان می شکنی ام
که صدایش را رگ به رگ احساس کنم!
وقتی که منتظرِِ جمله ای نرم
تمام سختی روزی دلتنگ را به انتظار می نشینم....
و تو
آری تو!!
حوصله ام را نداری
نمی دانی وقتی سه بار در یک روز
می نویسم دلم برایت تنگ است!
یعنی سه بار
غرور را شکستن!
سه بار
تو را خواستن!
سه بار
هزار حرف نگفته را تمنا کردن!
سه بار
مردن در سکوت نبودنت
تو
آری تو!!
هنوز اینها را نمی فهمی
می شکنی تمام انتظار شیرینم را
با تلخی کلامت!
+
تاریخ | شنبه 93/2/13ساعت | 3:26 صبح نویسنده | عسل
|
نظر